اشک هایم را
می گذارم به لب پنجره ی خانیمان
میروم تا به کنار دل خویش
ماهی تشنه ی دیدارتو را آب دهم....
میروم بر سر بوم
نرم آرام به گلدان دلم
می دهم " اسم تو " را
یا کریم ها امروز
میدوند بر سر دیوار حیاط
من کمی دانه در دست دارم
میروم تا لب دیوار حیاط
میدهم دانه به او....
بعد میپرسم از او
دلبرم را دیدی ؟
حالش آیا خوب است .....؟
علی شیوایی
16/2/88
نانگفته ها|گلچن بهترین شعرهایی که خوانده ام...